بنشین کنارم با تو کمی درد دل کنم
دل را ز بند هر چه غصه هست ول کنم
بنگر که غم چه زود زمینگیر می کند !
در پیش تو من چهرهِ غم را خجل کنم
جانا به پاس حرمت دل لحظه ی شنو _
نالیدنم، تا ذهن ترا آب و گل کنم
رم می کنی دنبال تو من کوچه های شهر
خواهی که نزد خلق روانی مدُل کنم !؟
عمری به حکمِ چشم تو آتش گرفته ام
عمر دگر هم طاعتِ حکم و سجل کنم ؟؟؟
برخیز و اصلا گوش به حرفم نده برو
نفرین به من گر با تو کمی درد دل کنم
م.ع.بدر